((بهار آمد))
"نازنینان:دست تقدیرفصل رادگر کرد و زمستان را نیز...
و به مهر هبه کردفصلی را.فصلی به سخاوت بهار وموعدی به طراوت نوروز.
ارمغانی ازدست سخاوتمند یار آسمانیمان:حضرت دوست.
یارانم:نوروز"صله ایست ازعرشیان به فرشیان و هم:آوارخیسی است بهر
طراوت دلها و :افشانه ایست بر زنگار نهانمان.
چه زیبا نامیست:(بهار)وچه پر واژه ایست:(نوروز) وچه نباتات سبزی در طبق
نیلگون روی سرش دارد.
چه عشق بازی ملیحیست :خلوت آسمان و اطلسی /وچه نیک ترانه
ایست ازقاموس:مهر"وآبادی"وطراوت"و سخاوت هم نیز.
چه نیکو"قافیه هاکه" آمده اند درمحفل شب نشینی تفسیر بهار
که به نقل راویه باد گفتند وسرودند از:صداقت.سخاوت.طراوت ونجابت...
که پرده آخرش صله ای بود ازدستان ملکوتی خداوندگار بهار درسایه سار
آب و روشنی .
گویی بهارترانه ایست ازسراینده تقدیر اصحاب عرش و فرش که با قلم سبز
طراوت" که بر مصحف حریر باغ نگاشته شده.
باز رسید ایام تجدید بیعت با خویشان و دیدار و"دیدار و"دیدار...
به حق که چه مهروند دایه ایست بهار و چه خلف"زاده ایست: نوروز که در مهد
طراوت وطراوت شکفته.
وچه وصلت خجسته ایست زفاف آسمان و باغ درهجله ی ابریشم و گل
که یاس ومریمی ها وشقایق رانیز"وعده ستاندند به مهر.
یارانم:بهرتان نیک ترینهارا از حریم سبز و تر دامان پروردگار سیب وآب و
روشنی خواهانم.امید دارم به روشنی ایامتان.وخواهانم که اقبالتان تا
بام عرش:رفیع"وشامتان در تابسار ماه نقره پوش به مهر بسرشود.
درموعد تحویل بهار:سال و فصل ولحظات نو وآینده ای روبه آبادانی و گماشت بهار"بضمیست که درساحل امن انتظار تشرف حبیبان خدا را
چشم در راهست.وساغی قدح بخش این بضم:خداوندگار ایران زمین است
براستی که چه گوارا باده ایست که ماحصل سرمستیش:طراوت است و
سرزندگی.وتحفه خداست:دراین جشن وشادمانی:حکم حصر و تبعید
زمستان سیاه و نیز عزل پاییز و نصب برحق بهار بر اریکه نیلوفری روزگار.
مهرپیشگان:بیاییدمانیز دراین جشن:ساز مهر و روشنی کوک کنیم و
محبت بنوازیم واز(سین):سخاوت را ترانه کنیم"تازندگی نیزبه سازمابرقصد
با امیدصلح و آشتی برای اصحاب گیتی دراین سال نو ونیز شادکامی و
شوق بهزیستن برای شما نیکان که محق سبز ترینهایید.
((شاد زی"و مهرافزون//نوروز مبارک باد"ای دون ترگ باد))***
((کسری مهرگان)).