ترانه نوین

گزیده عاشقانه های کسری مهرگان به کوشش((هانیه سالاری))

ترانه نوین

گزیده عاشقانه های کسری مهرگان به کوشش((هانیه سالاری))

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

خواب دیدم که تورا میدیدم"خوشه ای از گُِل آواز به لبها داشتی

و به انگیزه روییدن صد شاخه غزل"بذر آواز درون آسمان میکاشتی

خواب دیدم که در آن صحنه ظُلمانی شب"وصله ای از تن خورشید به همراه داری

کز نگاهت پیداست "که به اندازه سرمستی من هُشیاری...

بگذریم:

میگذشتم در خواب از دِه بالایی"و در آن بستر سبز"خِِلوت خیس و 

ملیح شاخه ها را دیدم"

عطر گس جاری بودبی هوا بوسه ای از رایحه شاخه ی گل دزدیدم

و به انگیزه صبح"چون سلامی کردم"

پاسخ از سوگل بابونه شنیدم که به ناز:خبر از تولّد کودک مریم میداد

آسمان جاری بود در رگ آبی صبح 

 اطلسی را دیدم"خاک را بوسیدم"به جمال نسترن خندیدم

شاخه ها میلغزید از نوازش نسیم

رازقی رادیدم"سیب را بوییدم"طعم هستی میداد رگ سرخ بودنش

و تنش "همچو نگاه سبز صبح" آبی بود

پیشتر لغزیدم"و در آنجا دیدم:نقش تصویر تو اُفتاده به آب...

که به من میخندی...

تو.... به من...!!! میخندی...!!

خواستم"دست برآرم"به قُنوت

تا تو را از تپش جاری آن بردارم"تا نوازش کنمت

تا غبار آب از دامن تو بردارم"

دست من بر تن رود"مخمل شرجی گیسوی تو را بر هم زد.

" و تو از من مهجور ....

تو نگفتی و ندانستم من:

آن تو بودی که ز شرم بوسه ی آنشب من " آب شدی

بوسه ی شرجی من"قاتل تصویر تو بود"

که حضورت در خرابات"نگاهم شعر هجرت را سرود

و تو از من مهجور

خواب دیدم که تو را میدیدم"غنچه ای از گل پرواز به دامان تو بود

سینه ریزی ز طلسم"ماهتاب بر تو آویخته بود

یاسمن جام عقیقی به لبت ریخته بود

و هجوم عطر سیب گس گیسوان تو"مُژده ای بود به باغ... که:

موعد مرگ خزان نزدیک است

خواب میدیدم باز"آسمان با منو توست"

ماه همبستر ماست"همچو شبهای نخست

رازقی را دیدم"کز خراباتی اَبر"شُرب باران میکرد

آسمان آبی بود"همچو خرقه ی طوسی صبح"

سبز همچو سُرخی خاطره ها"زرد همچو مخمل دودی شب

و تو را میدیدم"میگذشتی از خواب"

نغمه ای از هوس پنجره ها میخواندی"

مطلعش بود چنین:خواب را باور کن"

 خواب تصویر وصال منو توست

تو گذشتی و دگر خواب به چشمان ترم"ساز نشد

تو خموش و من خموش...دیگرم بر لب من"زمزمه آواز نشد

تو گذشتی و گذشتم از خویش

اینروزها حال فردای دلم"بارانیست.

شاعر:کسری مهرگان.