(همگُریز)
بخون که با صدای تو"فردای قصّه روشنه
بذار که تیشه صدات"بُت سکوتو بشکنه
تو این شب خاکستری"ستاره پر نمیزنه"
شب شبه عاشقانه نیست"شب"شبه "شب شکستنه
شاید تو این هجوم درد"زجّه ما ترانه شد
مرثیه حضور ما"حدیث عاشقانه شد
شاید ترانه های ما"با تازیانه قد کشید
برای خواب غُنچه ها"لالایی شبانه شد
هیچکی تو سایه ها ندید"ستاره ای گُم شد و رفت
زیر نوازش جنون"عبرت مردم شد و رفت
برای سقط عاشقی"هر روز یه سوژه ی جدید
تبر تبر نعره کشید "گلواژه های عشقو چید
برای مرگ زندگی هر روز یه سوژه ی جدید
تبر تبر" سکوت شد و"سبد سبد"صدا رو چید
ستاره گم شدمون"به سایه ها بها نداد
تو بستر ترانه هاش"غریبه هارو راه نداد
به جبر دشنه تن نداد"تو حجم سایه گُم نشد
رسوایی رو به جون خرید"همرنگ این مردم نشد
میگفت:
با شمام که قصّه هاتون"مث قلباتون سیاهه
از شهوت مرثیه هاتون"کوه گریه پا به ماهه
شما که با تیغ نفرت"عاشقارو سر بُریدین
رو به پرواز کبوتر" حجمی از قفس کشیدین
عُمریه ترانه هاتون"طعم عاشقی نداره
روی دست روسیاتون"لکّه ی خون بهاره
توی ترسِ از بلندی"آسمونو سَر بریدین
چونکه با خُدا غریبین"دور عشقو خط کشیدین
واسه انهدام خورشید"توی شب چلّه نشستین
رو ترانه سد کشیدین"حرمت عشقو شکستین
کجان اون ستاره ها که"غربتو به جون خریدن
رو تنه سکوت وحشت"رختی از غزل تنیدن
کجان اون ترانه ها که"مرهم دلای ما بود
رو شمیم قصّه هاشون عطر تنپوش خدا بود
برای سقط عاشقی هر روز یه بونه ی جدید
برای قتل رازقی"خزون شد و تبر کشید
دستای بیرحم سقوط"تنپوش پرواز و درید
برای تحریم صدا"دور ترانه خط کشید
برای قتل رازقی
چه مومنانه قد کشید
حالا ما موندیم و بازم این شبای بی ستاره
یه طبق ترانه ای که ارزش خوندن نداره
کاش میشد که حصر ظلمت"رو ستاره پا نذاره
آخه یک گُل تکیده"که تبر زدن نداره
ای همگریز تا عدم"فاصله هارو خط بزن
تو استتار واژه ها"اسم منو صدا بزن
تیشه ی بیداری بزن"به این جهان شیشه ای
تو"توی تقویم جنون"حماسه ی همیشه ای
شاعر:کسری مهرگان...
