((نقدی بر ترانه معاصر)):
(درود بر یکایک شما خوبان).اما بعد:
یاران:در برهه بغرنج کنونی"که متاسفانه موسیقی به ابزاری برای
بهعرف رسیدن اسمی وشهرت یافتن پوشالی وبعضا سوءاستفاده مالی برخی مبدل گشته که این پهنه
پاک وبیکران را به بیراهه کشانده که ازقضا این اچحاف درمحصولات کلامی بیش ازبیش سایه افکنده
برآن شدیم تا این مسئله رابه چالش بکشیم.
ازانجاکه امروز و روز افت چشمگیر این عرصه چه ازنظر((نوا))و چه در طبقه((شعروترانه))بیش ازپیش به
چشم میخورد وافرادی نامستعدوبی مسئولیت پای براین عرصه نهاده اندوبا الفاظ پوچ ومضحک وبعضا
هرزه کمرهمت برتخریب این هنربسته اندکه متاسفانه این موضوع بدلیل ناآگاهی و اجنبی بودن مردم
بااین طبقه ازهنرتوانسته اندمخاطبانی رابرای آثار سوءشان بیابند/سعی براین داریم که این موضوع
مهم رازیر ذره بین قراردهیم.
امروزه به وضوح میتوان عارض شدکه موسیقی کنونی بر پایه((ریتم))و یا((ریتمیک))بودن استوار
شده وشماامروزه آثاری را میبینیدومیشنوید که به نصرت ریتم های ناموزون اعمال تحمیل میکنند.
بطور مثال:برخی از...کارشان رابدون کوچکترین دانش علمی و اصولی به مرحله اجرا میگمارند
والفاظی پوچ وسخیف را باریتم های بعضا شادومحرک خلط میکنندوبدلیل اینکه تم وفضای کار به
نوعی پرانرژی ومحرک است وذهن وجسم مخاطب را به وجد میاوردتوانسته اندکه آثاربنجول و
بی صفا و کدر راچون ویروسی درمیان عوام جامعه نشردهندکه به علت فقرفرهنگی ((برخی))
از مردم در حیطه موسیقی به مراد دلشان برسند.
حال باید دانست که وظیفه یک هنرمندمسئول در رابطه با این معضلات چیست؟
واصحاب ادب چگونه بایددراین برهه حساس چاره اندیشی کنند؟
درصورتیکه امروزه افرادی القابی راباخود به یدک میکشند که این بار چه بس بر ایشان گران است
وچه درمصاحبت بااین اسماءبی کفایت و نالایقند.بطورمثال شخصی سیاهه ای موزون وهمقافیه
درقالب یک شعر بدون کمترین توجه به موضوع ویا قواعد ومنهج نگارش در مصحف پیاده میکندو
خواننده نیزآنرا اجرامیکندوبا گذراندن این پروسه بی مرحله و ناچیز وبه سادگی به عنوان شاعر و یا
ترانه سرا به عرف میرسد.
یاران"حال بیاییداندکی به گذشته بازگردیم و عرصه شعروموسیقی را درآن برهه زمانی ارزیابی کرده
و با اوضاع کنونی قیاس کنیم.
"اگر اندکی بادیده ی انصاف بنگریم بلاشک متوجه افت شدید وسیر نزولی و معنوی این عرصهخصوصا در زمینه کلامی خواهیم شدودرمیابیم که چقدر از مسیر اصلی دورشده ایم وبه قول معروف
از اینور بام افتاده ایم.
همی با مروری چند برگذشته افرادی چون:تورج نگهبان"همایون خرم"معینی کرمانشاهی"بابک بیات
ومشیری ها"و کباری چون جنتی عطایی ها"رامیبینیم که چه بیرحمانه نیک نواخته و سروده اند
و خط قرمزی برآثار ماندگارشان گماشته اند تا حرمت و سنت این عرصه پاک را پاس بدارند وهمی
کوشیده اند تا ازمنهج اصیل دور نشوند.
اینک با تامل بریک اثرماندگار به سادگی درخواهیم یافت که درهر طبقه از اجزای یک اثرافرادی
سکان دار بوده اند:که دارای بار فرهنگی وادبی وموسیقیایی هستند.موزیک رامیشناسند و شعر
وکلام را میفهمند و اجزای آنرا نیز...بیش از هرچیز به ماندنی شدن میاندیشند تا خواندنی شدن.
امروزه متاسفانه عامل کثیر افت و شد موسیقی((بخل))برخی از اهل هنر درمعرفی این عرصه
است.امروزه کمترشاعر و ترانه سرایی رامیبینیم که باید وقواعد یک اثر کلامی راموشکافی کند
و مخاطبان را که سواد اعظم ایشان عوام طالب"یک جامعه هستندرا بامنهج کلام آشناکند.
البته انتقادمابیشتر بر محبوبات کلامی است تادیگر اجزای موسیقی.صدالبته که عزم ما کوبش و
تخریب شعرا وترانه سراها نیست ونبوده بلکه خواهانیم که سخاوت فزونتری دراین برهه زمانی از
ایشان در مورد این هنر درج یابد.
امروزه با رشد تکنولوژی و ابزار ارتباطی وخصوصاوخصوصا وخصوصاشبکه های ماهواره ای بی
مسئولیت عرصه را برای تخریب این هنر نفیس فراخ کرده اند.بطوریکه اثر ترانه سرا و یاخواننده
رادر مقابل دیدگان میلیونها مخاطب خود به معرض نمایش میگذارند"فارغ از سنجش سطح کیفی
آن اثر.متاسفانه امروزه عمده آثار در میان قشر جوان و مخاطبان جوان به ابزاری برای التماس و
خواری در مقابل جنس مخالف تبیین شده اندکه ترانه سرا ازهرترفند نامعقول و ازهر سیاهه ای
استفاده ابزردی میکند برای نگارش یک موضوع سخیف و دون شان که اگرتونباشی من ذلیلم و
طناب دار من کو؟...و:بذا تا پاتو ببوسمو فکرمو تا موادکشیدم وازاین افعال هرز و فرومایه و هکذا...
حال بنگریم با این اوصاف چه مصیبت و بلایی بر پیکر این هنر غنی که مهد و خواستگاه آن میهن
هنرپرورمان بوده سایه خواهدافکند و به راستی داعیان این عرصه کجایند تا جوابگو باشند؟
آیا موعد آن نرسیده تا اصحاب ادب و شعرای بزرگ ماموضع تحریم این لاتعلات را برخود بگیرند.
درحالیکه یک ترانه سرای نوپابر این پرپر میزند که اثرخود را بصورت جب و رایگان به یک خواننده تقدیم
کند و حاصل دسترنج روح و احساسات و نیز خونابه ی قلم خودرا در بازار شهرت حراج کند که
متاسفانه این معضل در بین ترانه سرایان امروزی به کثرت به چشم میخوردکه بسی موجب تاسف
وتاثر است.متاسفانه بایدگفت که حرفه ی سرایش و نگارش ارج و قرب خودرا در قمار ملتمسانه
سرایندگان نوپا از کف داده وهرکسی حاضرنیست که قدمی هرچندناچیز برای نجات این هنرنفیس
از منجلاب شهرت و خالتور و روزمرگی برداردو این بحران را مدیریت کند.
آن هم برای هنر ارزنده ای بسان ترانه سرایی که به اعتراف بزرگان هنر این قسم از محبوبات کلامی
یعنی:ترانه از ژرف ترین و پیچیده ترین طبقات هنرهای سخن سرایی بشمار میرود که اهل ادب بر
ارج و عزت فزونتر این نوع از هنر نسبت به سایراقسام شعر اجماع کرده اند.
((به قلم:کسری مهرگان))KasraMehregan021@Gmail.com